هنگامی که سختگیری بیش از حد را کنار میگذارید زندگیتان کامل نمیشود اما شدت مقاومت شما در برابر زندگی کم میشود. وقتی یاد میگیرید به جای مقاومت، حساسیت خود را کم کنید، زندگیتان در شرایط بهتری قرار میگیرد؛ بنابراین بکوشید هیچچیز را زیاد سخت نگیرید.
معمولا بسیاری از ما به کارهایی حساسیت بیش از حد نشان میدهیم که اگر خوب دقت کنیم میبینیم آنقدرها هم مهم نیست و کلا ما به مسائل جزئی و بیاهمیت خیلی توجه میکنیم؛ اینکه باید ساعتها در صفی به انتظار بمانیم، به انتقاد غیرمنصفانه دیگران گوش کنیم یا بیش از دیگران زحمت بکشیم و... با نگران نشدن و بیش از حد مهم جلوه ندادن آنها حل و فصل میشود. خیلی افراد بخش قابلملاحظهای از انرژی خود را صرف کارهایی میکنند که خیلی هم مهم نیستند. بدینترتیب لذت بردن از لحظه حال را از دست میدهند. وقتی به موضوعات کوچک و غیرضروری زیاد اهمیت نمیدهیم، نیروی بیشتری خواهیم داشت تا بتوانیم از آن برای لذت بردن از زندگی خود استفاده کنیم. همچنین ما اغلب دچار ترسها و هراسهای بیموردی میشویم که نهتنها نمیتوانیم کاری از پیش ببریم بلکه افتادن در دام اینگونه ترسها تمام انرژی ما را نیز سلب خواهد کرد. هنگامی که نگران هستید تواناییهای کمتری برای تصمیمگیری درست و انتخاب راه مناسب خواهید داشت. به علاوه نمیتوانید از زندگی لذت ببرید. توجه داشته باشید که موفقیت با ترس و نگرانی حاصل نمیشود. هنگامی که به آنچه نیاز دارید میرسید و از درون آرامش دارید تحتتأثیر خواستهها، نیازها و نگرانیهایتان قرارمیگیرید و بهتر میتوانید برای رسیدن به اهداف زندگیتان تلاش کنید.
توجه به این نکته بسیار ضروری است که بدانیم اندیشههای منفی به سرعت بزرگ و بزرگتر میشوند. وقتی یک موضوع را بیش از حد بزرگ جلوه میدهیم با پرورش افکار منفی واقعا هم آن را بزرگتر و بزرگتر میکنیم؛ بهگونهای که مهار آن از کنترل ما خارج میشود. در این میان هر چه بیشتر به جزئیات توجه کنیم احساساتمان از آنچه هست بدتر و هر مشکل به مشکل بعدی اضافه میشود. طوری که ناراحتی تمام ابعاد وجودمان را فرامیگیرد و نمیتوانیم از لحاظ ذهنی آرامش داشته باشیم. برای حل این مشکل باید قبل از اینکه افکارتان متوجه نگرانی شوند از آنچه در ذهنتان میگذرد آگاه شوید. هرچه زودتر بتوانید جلوی پیشرفت افکار منفی را بگیرید، متوقف کردن آن برایتان سادهتر میشود.
ممکن است واقعا هم کارها و مشغله زیادی افکار شما را اشغال کرده باشند اما فراموش نکنید وقتی پیوسته به این فکر میکنید که چقدر سرتان شلوغ است، بر شدت استرس موجود در ذهنتان میافزایید. این بار که فکر مزاحمی به ذهنتان خطور کرد به این نکته توجه کنید و زیاد به آن اهمیتی ندهید. مطمئن باشید از نتیجهبخش بودن آن متعجب خواهید شد.
مهربانی کنید
هنگامی که به دیگران مهربانی میکنید احساس خوب آن قبل از دیگران، خودتان را به آرامش میرساند زیرا مهربانیکردن احساس جالب و درخور توجهی است. وقتی خودتان را جای دیگران قرار میدهید، به احساس آنها پی میبرید و نسبت به آنها احساس مهر و عشق میکنید و به این نتیجه میرسید که دیگران هم مسائلی مانند مسائل شما و حتی بدتر از آن دارند. وقتی به این حقیقت توجه میکنیم از آنچه داریم بیشتر لذت میبریم. شاید بخواهید پول یا وقت خود را صرف دیگران کنید. شاید هم فقط یک لبخند مهرآمیز کافی باشد. در واقع مهم نیست چه میکنید، به جای آن بهتر است کاری کنید که هم خودتان و هم دیگران احساس خوبی داشته باشید و به آرامش بیشتری برسید. اگر بتوانیم کارهای کوچک را با مهر و علاقه بیشتری انجام دهیم به نتایج مطلوبی دست مییابیم.
هنگامی که محبت میکنیم راحتتر از کنار مسائل و امور جزئی زندگی میگذریم و بیش از اندازه سخت نمیگیریم. اما فراموش نکنید که محبتکردن به دیگران باید بدون چشمداشت باشد. هدف این نیست که متقابلا چیزی دریافت کنیم و این هنگامی اتفاق میافتد که کاری کنیم و خدمتی ارائه دهیم اما دربارهاش حرف نزنیم و منتظر نباشیم بلافاصله دیگران هم کاری برایمان انجام دهند چون این با نفس مهربانیکردن واقعی بسیار در تناقض است.
در لحظه حال زندگی کنید
بیتردید بسیاری از ما بخش قابل ملاحظهای از اوقات خود را نگران مسائل مختلف میشویم و اجازه میدهیم که این مسائل بر لحظات کنونی ما مسلط شوند؛ طوری که ما را مشوش، نگران، افسرده و نومید کنند. شادیها و اولویتهای خود را فراموش میکنیم و اغلب در مقام راضیکردن خود هستیم که «چطور میتوانم به فکر آینده نباشم؟» ما بیشتر منتظر روزی میمانیم که آرامش داشته باشیم ولی شاید این روز هرگز فرا نرسد. برای رسیدن به آرامش باید بتوانیم بدون توجه به گذشته و آینده در همان لحظهای که هستیم زندگی کنیم. مهم نیست دیروز یا سال قبل چه اتفاقی افتاده یا فردا چه در انتظار ماست، لحظه اکنون جایی است که همیشه در آن قرار داریم. بسیاری از مردم طوری زندگی میکنند که انگار همه کارهای امروزشان مربوط به آینده است و نمیتوانند از امروز خود لذت ببرند ولی اینطور نیست. در واقع هیچ تضمینی وجود ندارد که برای ما فردایی وجود داشته باشد. لحظه اکنون تنها زمانی است که در اختیار ماست و بر آن کنترل داریم. وقتی در لحظه حال زندگی میکنیم هراسها و ترسهای بیهوده را از ذهنمان بیرون میریزیم. نگرانی، اغلب مربوط به حوادثی است که هنوز اتفاق نیفتاده و برای از میان برداشتن این نگرانی، تنها کاری که باید بکنید این است که در لحظه حال بمانید و آینده و گذشته را فراموش کنید.
صبور باشید
برخورداری از صبر و شکیبایی به رسیدن به آرامش درون و دوستداشتن خود کمک زیادی میکند. هر چه صبورتر باشید شرایط موجود را بهتر تحمل میکنید و بیجهت اصرار نمیکنید که زندگی باید به شکلی که شما میخواهید پیش برود. زندگی بدون داشتن صبر و تحمل بسیار سخت میشود؛ خیلی زود ناراحت میشوید و رنجش به دل میگیرید اما شکیبایی به زندگی شما جنبه قابلقبولتری میدهد و برای رسیدن به آرامش درونی ضرورت دارد. صبوری بهمعنای بازکردن دریچههای وجودتان به روی لحظه اکنون است؛ حتی اگر این لحظه را دوست نداشته باشید. اگر در شلوغی جمعیت گیر کنید، اگر با کسی قرار ملاقات دارید و فرصت از دست میرود و... در هر صورت ماندن در لحظه اکنون به شما آرامش بیشتری میدهد. بهتر است فرصت پیدا کنید تا نفسی بکشید و بهخود خاطرنشان کنید که در برخورد با شرایط مختلف چند دقیقه دیر کردن، آنقدرها هم مهم نیست.
اگر این کار برایتان سخت است باید بیشتر آن را تمرین کنید. برای شروع میتوانید بهخود بگویید در 5دقیقه آینده بهخود اجازه نمیدهم هیچ عاملی مرا ناراحت کند و صبور خواهم بود. پس به مرور بیشتر بهمدت زمان این تمرین بیفزایید؛ مطمئن باشید تأثیر آن را خواهید دید. هنگامی که توانستید 5 دقیقه تمام در شرایط صبر و شکیبایی به سر ببرید، متوجه میشوید که از این توانایی برخوردارید و میتوانید مدتی طولانیتر در این شرایط باقی بمانید. هنگامی که صبوری میکنید به این نتیجه میرسید که مسائل آنقدرها هم مهم نیستند. بدون شکیبایی، حتی حوادث ساده زندگی، ما را بسیار میآزارند، درصورتی که زندگی واقعا ارزش این همه سختی را ندارد. در برخورد با شرایط مختلف بالا بردن میزان شکیبایی و صبوری بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
آرامش داشته باشید
به راستی داشتن آرامش به چه معناست؟ درحالیکه این مفهوم را بارها در زندگی خود میشنویم و بهکار میگیریم بسیاری از ما از مفهوم واقعی آن آگاه نیستیم.اغلب در پاسخ به این سؤال که معنای آرامش چیست؟ میبینیم که معمولا افراد آن را مخصوص دوران استراحت، تعطیلات، بازنشستگی یا زمانی میدانند که همه کارهایشان را کردهاند و حالا میخواهند به آرامش برسند. اگر اینگونه درباره آرامش قضاوت کنیم، در این صورت باید بدانیم که بیشتر اوقات باید زندگیمان را در سختی و تقلا و مرارت بگذرانیم. آیا غیر از این است که بسیاری از ما بخش اعظم زندگی خود را در حالت اضطراب، نگرانی و رنج بردن از ترسهای بیهوده میگذرانیم؟ بسیاری از ما استراحت را به زمانی موکول میکنیم که هیچ کاری نداشته باشیم که البته شاید هرگز هم این اتفاق نیفتد و هیچگاه کارهایمان تمام نشود.
بهتر است آرامش را کیفیتی بدانیم که هر زمان بخواهیم بتوانیم به آن دسترسی داشته باشیم. آرامش مفهومی نیست که بخواهیم آن را به زمان دیگری موکول کنیم. میتوانیم همین حالا در حالت آرامش
قرار بگیریم. این را هم بدانیم که انسانهای آرام بیشتر میتوانند موفق شوند. برای رسیدن به آرامش باید خود را بهگونهای آموزش بدهید که با مسائل و مشکلات زندگی برخورد متفاوتی داشته باشید و این حاصل نمیشود مگر آنکه بارها بهخود تذکر بدهید که نباید زود تسلیم شوم و باید بتوانم بر نگرانیهایم غلبه کنم تا به آرامش بیشتری برسم.
زندگی کوتاه است
هیچیک از ما نمیدانیم تا چه وقت زنده خواهیم بود. وقتی به اخبار حوادث گوش میدهیم با خود فکر میکنیم آیا آن کسی که در حادثهای جان خود را از دست داده، یادش بوده به افراد خانوادهاش بگوید چقدر دوستشان داشته؟ آیا خوب زندگی کرده؟ آیا آرامش داشته؟ چقدر کارهای نیمهتمام داشته؟ و... هیچکدام از ما نمیدانیم تا کی زنده خواهیم ماند ولی متأسفانه همه بهگونهای رفتار میکنیم که انگار قرار است برای همیشه زنده بمانیم و کارهایی را که میدانیم باید انجام دهیم به زمان دیگری موکول میکنیم. میدانیم باید فرصتی را بهخودمان اختصاص دهیم اما این کار را نمیکنیم. البته این به آن معنا نیست که بیتوجه شویم و از زیر بار مسئولیتهای خود شانه خالی کنیم اما باید بدانیم زندگی تا چه اندازه گرانبهاست. در واقع زندگی بهتر از آن است که زیادی آن را جدی بگیریم. بنابراین بیش از حد بهخود سخت نگیرید زیرا هیچچیز ارزش از بین رفتن لحظات شاد شما را ندارد.
psychologies. com